میان جاده های تنهایی، هرگاه خستگی پشت طنین پلک هایت موج زد و در دریای وجودت غوطه ور شد، کنار بزن و آهسته در زیر سقف آبی آسمان و در
پناه, سبز
چادر,ت بخواب و در دل تاریکی شب، از صاحب آسمان و زمین، بانوی زندگیت را بخواه و بخواه که در مسیر روشن آرزویت زیر نم نم باران زمستان، دستهای معصومانه فرشته مهربانت در دست های تو باشد و کلبه ات گرم از حضور سبز بانویت باشد تا بوی عطر چای در هوای خانه ات بپیچد و گنجشگ ها برایت یک بغل بهارنارنج بیاورند....... به رنگ گیلاس...
ما را در سایت به رنگ گیلاس دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : yaldatanha بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 25 آذر 1397 ساعت: 18:19